امروز هستی ام ز امید دعای توست فردا کلید باغ بهشتم رضای توست
مادرم بهشت من همه اغوش گرم توست گویی سرم هنوز بر بالین نرم توست
امروز هستی ام ز امید دعای توست فردا کلید باغ بهشتم رضای توست
مادرم بهشت من همه اغوش گرم توست گویی سرم هنوز بر بالین نرم توست
این که مرقد عشق وآرزوهاست این تربت پاک مادر ماست
ای خاک تو حرمتش نگهدار این رنج کشیده مادر ماست
این چه شمع است که خاموش نگردد هرگز مرگ مادر که فراموش نگردد هرگز
مادر ای آفتاب هستی بخش زیر پایت بهشت جاوید است
دامن پاکت ای فرشته مهر باغ آلاله گون توحید است
مادر گمان مبر زخیال تو غافلم گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
مادرم غم تو.همنفسم شد به جان تو با این غم بزرگ چه خاکی بر سر کنم
مادرم ای رفته در خوابی دراز یاس هایت توی ایوان گشته باز
گرچه گلهایت همه تنها شدند با شقایق های آن دنیا بساز
اینجا بهشت ارزو در زیر خاک است ارامگاه مادری مظلوم وپاک است
آتش هجران تو همچون سپندم می کند پر ز ناله همچو نی بند بندم می کند
داغ سنگینی که بر دل دارم از هجران تو تا قیامت بر غم تو پای بندم می کند
ینجا بهشت ارزو در زیر خاک است ارامگاه مادری مظلوم وپاک است
در سوگ توام ناله ز عیوق گذر کرد داغ تو، دل سوخته را سوخته تر کرد
آهی که به یادت ز دل زار بر آمد از کوه گذر کرد و بر افلاک اثر کرد
مادر امروز جهان بی تو نبیند چشمم این منم بر سر خاک تو که خاک بر سرم
آرام رفتی ولی طوفان به پا کردی!
بود اینجا مزار مادر من فروغ دیدة پر اختر من
چو نی مینالم و میگریم هر دم که شد در خاک پنهان مادر من
ای خاک تیره مادر ما را عزیزدار این نور چشم ماست که در برگرفته
بخواب ای مادرم آرام وخسته بخواب ای مادرم ای دل شکسته
بمیرم من برای غصه هایت بمیرم من برای اشک هایت
مادر به تو سوگند که در این خانه خاموش افسانه شادی وخوشی گشته فراموش
مادر ای آفتاب هستی بخش زیر پایت بهشت جاوید است
دامن پاکت ای فرشته مهر باغ آلاله گون توحید است