من آن شمعم که خاکستر ندارم شهید مکتبم پیکر ندارم
من آن شمعم که خاکستر ندارم شهید مکتبم پیکر ندارم
معراج حسین و قتلگاه ایست اینجا سرچشمه جویبار ماه است اینجا
بر غربت گل خدا گواه است اینجا مرغان حرم بال بخون می سایند
پدر جان کربلا را یاد آور حسین سر جدا را یاد آور
نشینی در کنار مرقد من شهید نینوا را یاد آور
معراج حسین و قتلگاه ایست اینجا سرچشمه جویبار ماه است اینجا
بر غربت گل خدا گواه است اینجا مرغان حرم بال بخون می سایند
ما که شهیدان بخون خفته ایم با عمل خود به جهان گفته ایم
یا شرف و زندگی و افتخار یا تن و جان را به ره حق نثار
یا رب شهیدان در شهادت چه دیدند کز ما بریده سوی تو هجرت گزیدند
در راه اسلام و یقین از جان گذشتند پیمان سرخ خویش را با خون نوشتند
شهیدان شاهدان زنده هستند چو خورشید جهان تابنده هستند
شهیدان گر چه رفتنداز بر ما ولی در قلب ما پاینده هستند
ایران یولندا من جان وردم گله دگدی شهید اولدم قان وردم
دیون منه هیچکس آغلامایسین یونا گورا، من اسلاما جان وردم
مادر هیچ مکن گریه تو درباره ی من پیروی از ره حق است ره چاره ی من
حمد ولله که شده رخت شهادت به تنم نور محض است کنون منزل همواره من
ردائی سرخ و گلگون داشت آن یار دلی عاشق چو مجنون داشت آن یار
شفق بر سر خی او غبطه میخورد تو گویی ریشه در خون داشت آن یار
از بهر وطن ما ز سرو جان گذشتیم مادر تو مکن گریه کن مرغ چمنم من
ای ملت ایران شهید وطنم من آراسته جوانم که خونین کفنم من
شهیدان نامه اینبا رنگ خونند ز خطر و نامه ودفتر برونند
سر آغازش بنام سرخ هابیل ختامش راندانم چند و چوننند
آنانکه غمت بجان خریدند حسین یکباره دل از جهان بریدند حسین
افسوس که گلگون کفنان ایران جان داده و کربلا ندیدند حسین
شهیدان جمله کوچیدند و رفتند چو دریایی خروشیدند و رفتند
شبی خفته میان حجله خون ردای سرخ پوشیدند و رفتند
یا رب دلم از غم حسین محزون کن در سینه ما محبتش افزون کن
جز مهر حسین هر آنچه باشد به دلم خون ساز و زدیده ام بیرون کن
میگفت کفن به جسم پاکم نکنید غافل ز مسیر تابناکنم نکنید
بر سینه ی آسمان حق جایم بود خورشیدم من ،اسیر خاکم نکنید
پاسدارم و هرگز نکنم پشت به میدان گر سر برود من نروم از سر پیمان