ای جوان ای کشته اسلام و دین خون پاکت ریخته شد در راه قرآن مبین
نام نیکویت علی است و امیر تو شهید سنگری ای پاسدار دلیر
ای جوان ای کشته اسلام و دین خون پاکت ریخته شد در راه قرآن مبین
نام نیکویت علی است و امیر تو شهید سنگری ای پاسدار دلیر
شهات، راهشان شد، ره دلخواهشان شد منای سرخ سنگر، چو قربانگاهشان شد
شهیدان نامه ی گلگون نوشتند شهادت نامه را با خون نوشتند
بنازم اینهمه ایمان و ایثار بتاریخ جهان قانون نوشتند
جان را نثار معشوق پروانه سان نمودند تا شمع محفل عشق گردد بسی فروزان
بشنو از آن شهیدان (فزت و رب الکعبه) چون از ازل ببستند بالایزال پیمان
خدایا کن اجابت این دعایم که باشد افتخاری از برایم
بروز حشر ای خلاق سبحان شوم محشور با جمع شهیدان
شهیدم من که با نیروی ایمان به حکم رهبر و فرمان یزدان
دفاع از کشور اسلام نمودم در این ره جان خود قربان نمودم
شهید آسوده و راحت بمیرد به سوی آسمانها پر بگیرد
جدا چون گشت مرغ روحش ازجان بسوی آسمانها پربگیرد
شهید اسطوره تقوا و دین است زطغیان گر کلاه و سر بگیرد
خوشا وارسته ای وقت شهادت حسینش را چو جان در بر بگیرد
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران پیغام فتح دادندآن سوی جبهه یاران
گلگونه شهیدان ، با خون گل بشویند تا سرخ تر نماید رخسار روزگاران
شهیدان قصه پر سوز عشقند شهیدان شمع عالم سوز عشقند
شهیدان راهیان کوی یارند شهیدان عاشق و خونین تبارند
بر خیز و ببین صحنه ایثار شهید بر خیز و ببین نخل گهر بار شهید
گر فکر کنی شهید رفت از برما کوته نظری، مرده مپندار شهید
شهادت سرآغاز پایندگی است نترسم زمرگی که خود زندگیست
هشدار که یارناامیدی نشوی زنهار که غرق در پلیدی نشوی
رفتند حسینیان و گلگون کفنان هشیار در این عرصه یزیدی نشوی