گشته از سیلاب غم چشمان من دریا پد من چه گویم بی تو از فردا وفرداها پدر
تکیه گاهی بودی وتنها امید و آرزو پدر بی تو این دنیا ندارد رنگ شادی ها
گشته از سیلاب غم چشمان من دریا پد من چه گویم بی تو از فردا وفرداها پدر
تکیه گاهی بودی وتنها امید و آرزو پدر بی تو این دنیا ندارد رنگ شادی ها
یاد ایامی که مادر داشتم افسری زیبنده بر سر داشتم
زندگی با او مرا افسانه بود روشنی بخش دلم در خانه بود